××× سمیرم سرزمین هزار چشمه ×××

متن مرتبط با «اصفهانی» در سایت ××× سمیرم سرزمین هزار چشمه ××× نوشته شده است

کتاب حکیم صفای اصفهانی

  • در پیشگفتار دیوان، پس از آنکه بیت معروف «دل بردی از من به یغما ای ترک غارتگر من / دیدی چه آوردی ای دوست از دست دل بر سر من» نوشته اند که: سالی گذشت شبی در خلوتی که صفایی در میان بود و حالتی می‌رفت و دوستی که سرگرم از باده محبت کسی بود و در بند هوسی داشت، شب‌های سیاه هجران با امید بامداد وصال چشم به راه فیض سحر می‌گشت و گاهی حدیث مشتاقی و مهجوری با هم می‌گفت و سنگ سراچه دل به الماس دیده می‌سفت. او در حالی که زمزمه‌کنان از سر درد و حسرت با حالی که از یادش از خوشی بر خود می‌لزرید و از وصفش عاجز بود، این دو بیت را از بر خواند:چنین شنیدم که هر که شب‌ها، نظر ز فیض سحر نبنددملک ز کارش گره گشاید، فلک به کینش کمر نبنددچنین شنیدم که لطف یزدان، به روی جوینده در نبندددری که بگشاید از حقیقت، بر اهل عرفان دگر نبنددآوای گرم و گیرای آن سوخته محبت که از کوه هجران و حسرت، جانی پایبند و پریشان و دلی دستگیر و نوان داشت، آتش به خرمن یاران زد و خاکستر سرد فراموشی از آتش پنهان عشق‌های دیرین برگرفت؛ سکوت پرانتظار و نگاه‌های پرتمنای ما از او خواندن باقی غزل را می‌خواست؛ اما او جز آن دو بیت چیزی به یاد نداشت و با تکرار آن به تمنای خاموش، ولی افروخته و مشتعل یاران خلوت‌نشین که به صورت نگاه‌های پرمعنی از دیدگان نیمه مست و اشک‌آلودشان شعله می‌کشید، پاسخ می‌‎داد.به نوشته گردآورنده دیوان، با آنکه زندگی و زمانه استاد صفا با دوران ما فاصله چندانی ندارد و حتی کسانی هستند که دوره او را درک کرده‌اند، اما طومار زندگی این شاعر آشفته‌حال، چنان در هم پیچیده که حتی سال تولد و مرگ و مدت زندگی‌اش بر ما معلوم نیست.همچنین در نقلی نوشته‌اند که صفای اصفهانی تا ۱۵ سالگی در اصفهان بوده و بعدها به ولایت تهران و خراسان رفته و, ...ادامه مطلب

  • کتاب آتش اصفهانی

  • درباره دوره جوانی آتش اصفهان نوشته‌اند که وی در آن دوران به شغل زنجیره‌بافی مشغول بوده و در گلدوزی دستی و یراق‌دوزی مهارت داشته است.آتش تا سال ۱۳۳۰ هجری مشغول به همین پیشه بوده و پس از چندی که ثروت و مکنتی به‌هم رسانید، به تجارت و داد و ستد اشتغال جست و تا آخر عمر در این کار بود.او در سال‌های پایانی عمرش دو دواخانه با نام‌های آتش و اتحادیه در نزدیک چارسوق تأسیس کرد، که فرزندانش همچنان در این داروخانه‌ها مشغولند و اعتبار و کسوتی کسب کرده‌اند.این شاعر شکر سخن اهل ادب و شعر، در سرای نو که در آن دوران محل جمعی از هنرمندان اصفهان بود، تردد داشت و درهمان محل با شعرا، ادبا و ارباب ذوق مصاحبت و معاشرت می‌کرد.دکه او محفل ارباب ذوق و حال و مجمع اصحاب فضل و کمال بود, شعرای اصفهان همچون آشفته، مسکین، پرتو و دهقان به حجره وی رفت و آمد می‌کردند و دمی را با وی سپری می‌داشتند.از همان ایام و تاریخ بود که طبع شعری که در نهاد زنده‌یاد آتش نهفته بود، انگیخته و چراغ ذوق و قریحه شاعری او به مدد مصاحبت با شاعران و سخن سنجان افروخته شد و اندک اندک، آتش افروزنده از زیر خاکستر به در آمد و انجمن شعرا و گویندگان اصفهان را روشن و گرم ساخت.هم عصران آتشاز شعرای معاصر و معاشر مرحوم آتش یکی میرزا محمد علی متخلص به رزمی بود که از کوه در افتاد و وفات یافت. و دیگر مرحوم سید عبدالرسول بزمی و دیگر میرزا ابوالقاسم ذوقی، برادر حاجی محمد کاظم غمگین که دیوان او را مرحوم غمگین به طبع رسانید. دیگر نیز میرزا عباس فائض و دیگر میرزا حسین خان ثمر که از شاگردان و پروردگان دهقان سامانی بود.سبک و سیاق شعر آتشآتش غزل سرا بوده و به قصیده، مسمط و دیگر انواع شعر چندان رغبتی نداشت و در غزل‌سرایی باریک طبع و نازک خیال بود؛ او با ان, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها